جدول جو
جدول جو

معنی دردی آشام - جستجوی لغت در جدول جو

دردی آشام
(دَ گُ دَ / دِ)
دردی آشامنده. آشامندۀ دردی. دردآشام. دردنوش. دردی نوش:
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز.
حافظ
لغت نامه دهخدا
دردی آشام
دردآشام، دردنوش، دردی کش، شرابخواره، می آشام، میگسار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آنکه جام باده را تا ته بیاشامد، دردآشامنده، دردنوش، باده خوار
فرهنگ فارسی عمید
(دَ پَرْ وَ دَ / دِ)
دردآشامنده. آشامندۀ درد. آنکه جام شرابی را تهی می کند و تا ته آن می آشامد. (ناظم الاطباء). توسعاً شرابخوار:
می با جوانان خوردنم خاطر تمنا می کند
تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را.
سعدی.
درین سماع همه ساقیان شاهدروی
برین شراب همه صوفیان دردآشام.
سعدی.
مستی از من پرس و شور عاشقی
آن کجا داند که دردآشام نیست.
سعدی.
آن حریفی که شب و روز می صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دردآشامی.
حافظ.
جمله وحش و طیر مست جام عشق
جان هر یک گشته دردآشام عشق.
اسیر لاهیجی (از آنندراج).
فلک امشب به کام رند دردآشام می گردد
عسس رو خواب راحت کن که امشب جام می گردد.
ملا فغفور لاهیجانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درد آشام
تصویر درد آشام
کسی که جام را تا ته میاشامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آشامنده درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردآشام
تصویر دردآشام
آن که جام باده را تا ته بنوشد
فرهنگ فارسی معین